۰۱ دی ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۱ دی ۱۴۰۴ - ۱۷:۳۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۹۰۸۸۵
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۴ - ۰۵-۰۴-۱۴۰۰
کد ۷۹۰۸۸۵
انتشار: ۱۱:۴۴ - ۰۵-۰۴-۱۴۰۰

   روزی که همه عزادارند

اعظم ویسمه - شرق
وارد قطعه نام‌آوران که می‌شوی بیلبوردهای تسلیت خبرگزاری‌های ایسنا و ایرنا برای درگذشت خبرنگارانشان افراشته شده است؛ تصویر ریحانه و مهشاد با آن خنده‌های ملیحشان خوشامدگوی میهمانان است.
 
دوستان و همکاران‌شان کم‌کم از راه می‌رسند؛ بچه‌های خبرنگار و روزنامه‌نگار همدیگر را پیدا می‌کنند. چقدر این دیدارها سخت است. روزی که همه عزادار و سیاه‌پوش هستند. حرفی لازم نیست، سکوت سرشار از ناگفته‌هاست اما مادر ریحانه آرام ندارد؛ بی‌تاب است. 

بر سر مزار دخترش فریاد می‌زند، رفتنش را نپذیرفته، مگر اصلا می‌شود به همین راحتی پذیرفت؛ گل‌ها را پرپر می‌کند که دخترم پرپر شد. مادر مهشاد آرام‌تر اشک می‌ریزد، زمزمه می‌کند، قرار بود به خانه خود برود، نباید اینجا باشد؛ سه روز دیگر عقدکنان مهشاد بود؛ با یار خانه گرفته بودند، خانه‌ای که دیگر انتظارش را نمی‌کشد.
 
دوستان نزدیک بی‌تاب‌تر هستند؛ هم‌حوزه‌ای‌ها، خبرنگارانی که سال‌ها کنار هم در حوزه محیط زیست فعالیت کرده‌اند. اشک می‌ریزند، هم را به آغوش می‌کشند، پناه هم می‌شوند؛ خبرنگارانی که از اتوبوس مرگ جان سالم به در برده‌اند هم آمده‌اند؛ همان اول فاطمه باباخانی را دیدم با چشمان گریان، او مانده و دوستانش ریحانه و مهشاد پر کشیده‌اند. هنوز در شوک است؛ انگار صدای راننده اتوبوس مدام برایشان تکرار می‌کند، ترمز بریده، کمربندها رو ببندید. 

همه خوش‌شانس نبوده‌اند، برخی صندلی‌ها کمربند نداشته، برخی شوکه شده‌اند و سرعت عکس‌العمل نداشته‌اند. بچه‌ها هنوز در شوک هستند، به خود نیامده‌اند؛ دوست و همکار از دست داده‌اند و برخی از هم‌سفرانشان در بیمارستان ارومیه هنوز درگیر هستند.
 
جمعیت زیادی برای بدرقه آمده‌اند، آمبولانس‌ها از راه می‌رسند. نماز را حاج آقا دعایی می‌خواند. بهراد همکار روزنامه‌نگارمان در صف اول نماز ایستاده، بر پیکر همسرش نماز می‌خواند؛ درهم‌شکسته و پریشان.
 
خبرنگاران محیط زیست بر شانه‌های يگان تشريفات محيط زيست بدرقه می‌شوند. وقت وداع است، تلخ و باورنکردنی، کسی سراغی از مسئولان غایب نمی‌گیرد، چه بهتر که نیامده باشند، جایی آنجا نداشتند.
 
خبرنگارانی که روزی خبر می‌نوشتند خود خبر شده‌اند، عکس خبری شده‌اند. آنها که با رفتنشان هم از بی‌کفایتی‌ها پرده برداشتند؛ اتوبوس‌های مرگی که به گفته‌شان کارگران کارخانه سیمان را جابه‌جا می‌کرد و ممکن بود این حادثه در هر بار رفت‌وآمد برای کارگران رقم بخورد اما قرعه به نام خبرنگاران افتاد و بی‌کفایتی مسئولان عیان‌تر شد.
 
ریحانه و مهشاد که در خیابان پیروزی تهران با هم همسایه بودند کنار هم در قطعه نام‌آوران بهشت زهرا آرام گرفتند و داغ دیگری بر دل جامعه رسانه‌ای کشور نهاده شد.
ارسال به دوستان
واکنش علیرضا دبیر به احتمال پناهندگی نابغه کشتی؛ «اجازه خروج امیررضا معصومی را نمی‌دهم» احساس می کنم دیگر همسرم را دوست ندارم؛ چه کنم؟ عنایت بخشی بازیگر قدیمی در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شد تصاویر ماهواره‌ای جدید، ارتش اسرائیل را رسوا کرد حمله تند فنونی‌زاده به کاپیتان تراکتور: «منتظر شما در تهران هستیم» دانمارک سفیر آمریکا را احضار کرد رشد منفی مصرف برق پاییز بن‌بست در خروج «بمب» ناکام سرخ‌ها؛ چالش بزرگ پرسپولیس برای توافق با سرژ اوریه مصرف  ظروف یک‌بار مصرف پلاستیکی در سازمان محیط زیست ممنوع شد توقیف لندکروز قاچاق در شرق گیلان اینستاگرام پربازدیدترین رسانه اجتماعی ایران باقی ماند کارگاه تعاملی سواد مالی برای کودکان برگزار شد/ سرمایه‌گذاری بانک ملی ایران برای نسل آینده دولت در مسیر پرچالش رفع فیلترینگ؛ وزیر ارتباطات پای کار ایستاده است نوجوانی در یک دورهمی در شب یلدا دایی اش را کٌشت ادارات تهران زیر ذره‌بین مصرف برق در زمستان